کد مطلب:140263 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107

حرکت موکب همایون از حاجر به طرف عراق
مرحوم شیخ مفید می نویسد:

سپس امام علیه السلام از حاجر خارج شده و اندكی راه كه آمدند به آبی از آبهای اعراب رسیدند در آن مكان عبدالله بن مطیع عدوی به حضرت برخورد و متوجه شد كه حضرت به طواف عراق عازم هستند خدمت آن سرور آمد و سلام گفت و عرض كرد:


بابی انت و امی، ما اقدمك، پدر و مادرم فدایت چه چیز باعث شد قدم رنجه فرمائید؟

امام علیه السلام فرمودند: از زمانی كه معاویه از دنیا رفته تاكنون اهل كوفه مرا آرام نگذاشته، متصل نامه ها نوشته اند و مرا به سوی خود دعوت كرده اند تا ایشان را به طریق رشاد بخوانم بدین جهت به كوفه توجه می كنم.

عبدالله بن مطیع عرض كرد: شما را به خدا سوگند می دهم از رفتن به كوفه صرفنظر كنید زیرا این امر موجب هتك حرمت اسلام می شود و احترام قریش تمام می گردد، اگر مقصود شما از رفتن مطالبه حق خود می باشد بخدا قسم كه بنی امیه حق شما را نداده بلكه در این راه كشته خواهی شد و چون مثل شما بزرگواری كشته شود هم حرمت اسلام و هم حرمت عرب و هم حرمت قریش برداشته می شود.

در برخی از تواریخ آمده كه عبدالله محضر مبارك امام علیه السلام عرضه داشت:

جعلت فداك الزم الحرم فانت سید العرب فدایت شوم ملازم حرم باش كه تو سید و آقای عرب هستی



نه فخر تو گر پادشاهی كنی

تو آنی كه كار خدائی كنی



ثری تا ثریا به فرمایشت

دو عالم یكی جوز بخشایشت



حضرت فرمود: اینها كه تو گفتی راست است ولی فرار از مرگ است به ذات اقدس الهی كه انسان بر حق باشد بمیرد خوشتر از زندگانی بر باطل است اگر بنای جهاد شد بدانكه جهاد با یزید پسر معاویه بر حق است و این جهاد را خوشتر از جهاد با مشركین می دانم.

الموت علی الحق اولی من الحیوة علی الباطل، الموت فی العز خیر من الحیوة فی الذل.